وﺏگاه یک متعلم

یادداشت هایی پیرامون جامعه شناسی و فناوری اطلاعات

یادداشت هایی پیرامون جامعه شناسی و فناوری اطلاعات


۱۵ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

۱۷:۰۰۱۲
دی

در آستانه ی یازدهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری، های و هوی منش و روشی به گوش می رسید که آن را اعتدال میخواندند، صدایی که بسیاری آن را به فال نیک گرفتند و صرف نظر از اینکه انتخاب ایشان بوده یا خیر، قاطعانه از شعار رئیس دولت اعتدال حمایت و برای ایشان آرزوی توفیق کردند...

اما دیری نپایید که حامیان پیدا و پنهان فتنه ی سالهای پیش از آن، رخ نشان دادند و اعلام خرسندی نمودند که مشی و منش ایشان مورد استقبال قاطبه ی ملت ایران قرار گرفته است!

امروز مردم از یکدیگر می پرسند؛ آیا فریب خوردیم؟ آیا همان دست های پنهان فتنه است که اینروزها قدرت را گرفته و برای منتقدان و مخالفان قدیم و جدیدش خط و نشان می کشد؟ اصلا آیا می شود به این مشی و منش اعتماد کرد؟

پاسخ دادن به این سوالها کمی دشوار است اما بگذارید با طرح یک داستان! برای تبیین این گمانه تلاش کنیم؛

هادی حیدری
۰۸:۰۸۰۲
آبان

طرح ملی یا مصوبه ی جنجالی؟!

طرح الحاق بخشی از استان هرمزگان به فارس و اتصال استان فارس به خلیج فارس این روزها جنجال رسانه ای خاصی ایجاد کرده تا جایی که گمانه هایی اشتباه جای حقیقت مطرح می شود و می بایست درمورد آن شفافسازی نمود...

هادی حیدری
۰۰:۲۵۲۷
مرداد

اول، درمورد تحلیل ها: فراموش نکنید پیام ملت ایران در انتخابات 24 خرداد 92، اعتماد به نظام اسلامی و رهبری، اعتماد به روحانیت، اعتماد به دولت و اعتماد به نیت های خیر و نیکی بود که در سر می پروراندند و بواسطه ی آن پای صندوق های رای حاضر شدند.


متاسفانه این روزها تحلیل های ضد و نقیضی در گوش ملت زمزمه میشود که می بایست از اساس نسبت به آنها ابراز تردید نمود، و آن تحلیل ها از جمله اعتماد بی حد و شرط به مسئولین سلف! اعتماد به فتنه گران! اعتماد به افرادی خاص، با عقایدی غیر شفاف! و امثال اینها می باشد.

واقعیت این است که تحلیل های اشتباه اینچنینی بیشتر از اینکه یک اشتباه زبانی و کاربردی باشد یک انحراف بشمار می آید یعنی تحریف واقعیتِ افکار ملت. این تحلیل ها به قدری خطرناک هستند که می توان آن را مقدمه ی یک تفکر استبدادی و بی ریشه تلقی نمود... 

هادی حیدری
۰۳:۳۷۲۴
تیر

دشمنان اسلام و ایران هرگز خواب روی گردانی ملت و نظام اسلامی از هم را نخواهند دید


راستی؛ چرا رهبری عزیز اینهمه اصرار داشته اند پیشرفتهای ملت ایران و دولت خدمتگزار یک به یک و بارها و بارها بازگو شود؟

کسانی که پیشرفتهای پرشمار را کم یا ناچیز می شمارند به چه اندازه از گفتمان انقلاب اسلامی فاصله گرفته اند؟

دشمنی همه جانبه ی دشمنان و کم اطلاعی (یا غرض ورزی) بی سابقه ی برخی خواص زنگ خطری را به صدا درآورده، آیا خواص صدای آن را شنیده اند و در منش و اعمال و رفتارهایشان اندیشیده اند؟

آیا نسبت دادن انحراف گسترده و فساد و ارتداد و... به یک اندیشه ی الهی می تواند جای انتقاد از عملکردهای خرد و درشت را بگیرد و آیا مشی اتهام زنی و دروغ پراکنی، انحرافی عمیق محسوب نمی شود؟!

.....آیا از تاریخِ دور و نزدیک عبرت نگرفته ایم که چگونه حبّ و بغض های بی دلیل و متعصبانه باعث سقوط یک انسان خواهد شد؟

راستی کسانی که مدام دم از رهبری بزرگوار می زنند و در عمل فرسنگها با مشی و منش ایشان فاصله دارند آیا به خودشان خواهند آمد و در اعمال و اندیشه شان تفکر خواهد کرد؟


شاید تنها جمله ای که این روزها به ذهن یک تحلیلگر منصف متبادر میشود این است؛

...هیچکس به اندازه ی رهبر معظم از رجایی زمان انتقاد منصفانه و حمایت قاطعانه نکرد


هادی حیدری
۱۲:۳۱۰۱
خرداد

یادمان نمی رود وقتی رئیس مجلس در حضور رئیس جمهور جمله ی "کشوری که ولایت فقیه دارد به بن بست نمی خورد" را به زبان آورد صدای الله اکبر، احسنت و آفرین نمایندگان مجلس بلند شد که؛ عجب حرف خوب و بجایی زدی رئیس جان. اما امروز بعد از گذشت چندین ماه همان ها و بسیاری از هم فکرانشان از فتنه ی 92 می ترسند و برای رد صلاحیت هاشمی سجده ی شکر بجا می آورند، در حالی که این اشتیاق تنها بخاطر فرار از امتحان بوده و هست.


سوال ما اینجاست: اگر هاشمی فتنه ی 92 را کلید می زد، مملکت به بن بست می رسید؟
آیا همراهی هاشمی با فتنه گران سال هشتاد و هشت موجب تضعیف نظام شده بود که امروز از فتنه ی 92 هراس داشته باشیم؟
آیا فراموش کرده ایم که بسیاری از رسانه های (باصطلاح داخلی) در دامن زدن به فتنه ی 88 سهیم بودند و امروز همان ها مدعی پیش بینی فتنه ی 92 هستند؟
و...

اما عده ای اینگونه تحلیل میکنند که هاشمی می توانست رقیب سرسختی برای حامیان گفتمان انقلاب اسلامی باشد و با این تحلیل فریاد شادی "بیرون راندن حریف از گود انتخابات" را فریاد می زنند.
این عده لازم است با خود بیاندیشند که چگونه می شود یک فکر فاسد یا مساله دار در میان افکار عمومی جایگاه پیدا کند و حمایت شود؟ پاسخ این است که رسانه ها اگر گرفتار دروغ و شایعه و فریب نمی شدند یقینا افکار عمومی می توانست به تحلیل های ایشان در مورد هاشمی اعتماد کند و امروزه رسانه های ضد انقلاب به تطهیر عناصر و حامیان فتنه ی 88 نپردازند.
بنده یقین دارم ورود بلامانع هاشمی به عرصه انتخابات می توانست تا حد زیادی چهره ی حقیقی ایشان را به مردم بنمایاند آنچنان که چهره ی آقای موسوی و کروبی و...... را در جریان انتخابات 88 به ملت ایران نمایاند.

ادامه دارد...
هادی حیدری
۲۰:۱۹۰۶
ارديبهشت

کلمه ی احساس خطر منو یاد مناظره های انتخاباتی سال هشتاد و هشت میندازه اونجایی که آقای موسوی با یک اعتماد به نفس بالایی میگه: بنده درمورد شرایط کنونی کشور احساس خطر کردم........

راستی چطوری یک "احساس خطر" تبدیل به یک فتنه شد؟

در جواب باید گفت ممکنه احساس خطر دقیقا احساس قلبی جناب آقای موسوی بوده اما 1: تدبیر و بصیرتِ فهم خطر وجود نداشته 2: همتی برای رفع خطر احتمالی!! وجود نداشت 3: صرفا احساس خطر یک شعار بود برای جذب عده ای خاص و معلوم الحال و کشوندن اونها به یک بازی زشت سیاسی...

این روزها زمزمه های آشنایی شنیده میشه، منتها نه از جریان موسوم به دوم خرداد یا حتی جریانات متفاوت از اصولگرایی؛ واقعیت اینجاست که عده ای به راحتی چهره ی خودشون رو نشون دادن و عدم لیاقت حضورشون در مراتب حساس کشور رو به اثبات رسوندن؛ عده ای در میان قوای مسلح، قوه قضاییه، مجلس، اصناف و..... و حتی عده ای در میان دولتی ها...

واقعیت اینه که خط اتهام زنی و دروغگویی، خط جدید و نا مفهومی نیست بلکه از یک "احساس خطر" شروع میشه که ممکنه حتی پرداختن و شنیدن "دروغ" باعث ایجاد اون احساس شده باشه.

هادی حیدری
۰۲:۴۲۳۱
فروردين

سالها پیش از این، مسئولین مملکت (بخوانید درباریان) را همچون چشم آبی هایی می دیدیم که در قصر های بلوری نشسته اند و مشغول عیش و نوش و حکمرانی اند و گه گاه رعیت را برای دست بوسی به خدمت می پذیرند در حالی از هست و نیست ایشان بی اطلاعند...

ناله ها سر داده شد تا اینکه پیری از راه رسید و دولتی محیا ساخت که رسوا شود هر آنکه در آن میان بهانه ی خدمت سر دهد و کوس برتری و فرصت طلبی بدمد... و در این سی و چهار سال رای همان است و مشی همان و جوانمرد چون همان پیر.

بسیار گذشته از آن روز و بسیاری قبول شده اند و بسیاری مردود و ملت چشیده اند طعم خدمت و هم خیانت را.

و این حرفها برای آنها که من و شما عوام می خوانیم تازگی ندارد چون مردم خیلی خوب میدانند امانت را بدست چه کسی سپرده اند و چه کسانی اندیشه ی خیانت به سر می پروراند.......

و امروز همان (باصطلاح شما) عوام، هوشیارترند و قدر این امانت دارها را خوب میدانند و هرگز کودک امید آینده ی وطن را در میان گله ی گرگ ها رها نمی کنند...

و مردم مثل من و شما نمک نشناس نیستند.


پایان/

هادی حیدری
۰۲:۳۴۱۸
اسفند

سال ها برایمان از کینه ی دشمنان گفتند و از حملات بی امان فرهنگی و اقتصادی و سیاسی به میهن عزیزمان، تنها به جرم داشتن قانون "اسلامی".

امروز اما دشمنان جور دیگر می تازند و تازیانه می زنند و خودی ها جور دیگر.

بزرگی می گفت: تحجر بزرگترین آفتی ست که ممکن است به سراغ حکومت اسلامی برود و همه ی ما در قبال دفاع در برابر این رذیله مسئولیم.

رهبری دیروز و امروز آینه ی تمام نمای یک شخصیت معتقدِ ملتزم به "قانون اسلامی" می باشد که کوچکترین انحرافی از خط فکری و رفتاری ایشان می تواند بدترین عواقب را بدنبال داشته باشد؛

و در ادامه ایشان می گفت: هر وقت دیدید جماعتی شروع به تکفیر و برائت از شخص ملتزم و معترف به "عمل بر مبنای قانون اسلام" کردند، هرگز به عده و بزرگی نامشان نگاه نکنید، بلکه در رفتار طرفین بیشتر دقت کنید، شاید جماعتی در این میان، راه را اشتباه طی می کنند...


غرض اول؛ اتفاقات این روزها؛ رئیس جمهوری که براحتی توسط عده ای "منحرف و فاسد و خرابکار" معرفی میشود، در حالی که خودش هدف را جز خدمت و اعتلای نام ایران اسلامی نمی داند.

و البته غرض دوم این بود که گفته باشیم این روزها مشغولمان کرده اند تا گرفتار قیل و قال ها شویم و در این میان، دشمن قد دار، لکه ننگ بی صلاحیتی بر پیراهن پاک نظام بپاشد و به شیطنتش رنگ و لعاب دلسوزی و خیرخواهی بزند...


حرف دلم: حرفهای اینروزها بسیارشان تاریخ مصرف دارند، کاش از گفتن حرفهای ماندگار غافل نشویم...

هادی حیدری
۰۹:۴۲۲۴
بهمن

جامعه ما، بلکه جهان امروز از دروغ و تحریف تهمت آزرده خاطر است چرا که اینها دستمایه ی خبرها و تیترهای روزنامه ها و سایت هایی می شوند که شب روز با آنها سر و کار داریم و ناخود آگاه یا دروغ میشنویم و یا در برابر دروغ منفعل میشویم...

این روزها بر زبان هر ایرانی یک قدردانی میشنوی و یک انتقاد، این یعنی ما قدردان زحمات دیگران هستیم اما باز هم انتظار داریم... این بسیار خوب است چرا که ملتی که قدر نشناسد بواسطه آن هلاک خواهد شد.......

در سال هشتاد و چهار رئیس جمهوری به میان خدمتگزاران جمهوری اسلامی ایران آمد که شعارش عدالت و هدفش خدمت بود باری که این هدف و شعار را در عمل به اثبات رسانیده و خدمات چندین و چندساله و گسترش آبادانی ها و کاهش فاصله طبقاتی از جمله دست یافته های مجموعه ی مدیریت یافته توسط ایشان بود...

سال هشتاد و هشت درست زمانی که میرفت تا دوره چهارساله ی دوم ریاست جمهوری ایشان آغاز شود یک، بلکه چندین فتنه گر داخلی و خارجی جرات و جسارت اهانت به ایشان را تا جایی گسترش دادند که امروزه اهانت به ایشان و همکارانشان تیتر یک و دو روزنامه ها و سایت های داخلی و خارجی می گردند، براستی چرا اینطور شد؟

تحلیل های متفاوتی از این رفتارها انجام میشود اما مهمترین آنها که ترس از آینده است در اینجا مورد بحث قرار خواهد گرفت...

هادی حیدری
۰۴:۰۸۱۳
بهمن

دوازدهم بهمن و در خلال اختتامیه جشنواره تئاتر فجر رئیس جمهور به نیابت از ملت از پنج هنرمند برجسته تقدیر و به آنها نشان درجه یک فرهنگ و هنر اعطا میکند و سه هنرمند تقدیر شده نیز نمی توانند در این اختتامیه شرکت کنند، در این میان صفحه ای بنام یکی از بازیگران ایرانی واکنشی قابل تامل از خود نشان میدهد و تقدیر شوندگان را با لحنی خاص و کنایه آمیز به عنوان گیرندگان نشان حکومتی معرفی میکند...

hatami

هادی حیدری