جامعه ما، بلکه جهان امروز از دروغ و تحریف تهمت آزرده خاطر است چرا که اینها دستمایه ی خبرها و تیترهای روزنامه ها و سایت هایی می شوند که شب روز با آنها سر و کار داریم و ناخود آگاه یا دروغ میشنویم و یا در برابر دروغ منفعل میشویم...
این روزها بر زبان هر ایرانی یک قدردانی میشنوی و یک انتقاد، این یعنی ما قدردان زحمات دیگران هستیم اما باز هم انتظار داریم... این بسیار خوب است چرا که ملتی که قدر نشناسد بواسطه آن هلاک خواهد شد.......
در سال هشتاد و چهار رئیس جمهوری به میان خدمتگزاران جمهوری اسلامی ایران آمد که شعارش عدالت و هدفش خدمت بود باری که این هدف و شعار را در عمل به اثبات رسانیده و خدمات چندین و چندساله و گسترش آبادانی ها و کاهش فاصله طبقاتی از جمله دست یافته های مجموعه ی مدیریت یافته توسط ایشان بود...
سال هشتاد و هشت درست زمانی که میرفت تا دوره چهارساله ی دوم ریاست جمهوری ایشان آغاز شود یک، بلکه چندین فتنه گر داخلی و خارجی جرات و جسارت اهانت به ایشان را تا جایی گسترش دادند که امروزه اهانت به ایشان و همکارانشان تیتر یک و دو روزنامه ها و سایت های داخلی و خارجی می گردند، براستی چرا اینطور شد؟
تحلیل های متفاوتی از این رفتارها انجام میشود اما مهمترین آنها که ترس از آینده است در اینجا مورد بحث قرار خواهد گرفت...